افغانستان بار دیگر در اگست ۲۰۲۱ در فرایند دولتسازی شکست خورد. آنچه این شکست را صبغه بینالمللی میدهد این است که دولت افغانستان برایند کنفرانس بن بود که در آن ایالات متحده امریکا، اتحادیه اروپا و کشورهای منطقه و همسایه مشارکت و نقش مستقیم داشتند. درس تاریخی که از کنفرانس بن میتوان فراگرفت این است که همه جریانهای داخلی درگیر در بحران افغانستان باید مشارکت فعال در هر توافقنامه صلح را داشته باشند. فقدان حضور طالبان در کنفرانس بن نه تنها باعث استمرار بحران سیاسی در کشور گردید بلکه باعث گردید تا فرایند دولتسازی در افغانستان نتواند به موفقیت برسد. آنچه پیرامون کنفرانس بن میتوان با قاطعیت مطرح نمود این است که صلح سازی صرفن با اجماع بین المللی به دست نمیآید بلکه اجماع و مشارکت گروه های دخیل در هر بحران نقش کلیدی در موفقیت آن دارد.
برایند توافقنامه دوحه میان ایالات متحده امریکا و طالبان نیز نه تنها یک صلح عادلانه برای مردم افغانستان نبود بل، برخلاف مطالبات جمعی افغانها نیز قرار داشت. عدم سهیم ساختن دولت افغانستان در گفتوگوهای دوحه نیز تکرار اشتباه کنفرانس بن بود که یکی از جهتهای دخیل در سیاست افغانستان در آن هیچ نقشی نداشت و این دو اشتباه سیاسی نه تنها باعث اعمار صلح نگردید بل، بحران افغانستان را وارد مراحل بعدی کرد.
ایالات متحده امریکا با ورود به گفتوگوهای دوحه با طالبان به گونه غیر مستقیم به این گروه مشروعیت سیاسی بخشید و این امر جایگاه ایالات متحده امریکا را با پرسشهای زیادی در منطقه مواجه کرد.
نهاد دی- استراتیژیست عمیقن به این باور است که افغانستان به عنوان یک مملکت عضو ملل متحد اکنون در فقدان مشروعیت بین المللی و هویت سیاسی قرار دارد و این امر نه تنها مجازات جمعی مردم افغانستان است که مستحق یک دولت مشروع و پاسخگو هستند بل، وضعیت کنونی ماهیت سازوکارهای بین المللی را پیرامون نقض حقوق بشر در افغانستان زیر سوال میبرد. ایالات متحده امریکا در مدت بیست سال حضورش در افغانستان تلاشهای زیادی را روی حمایت از دولت افغانستان انجام داد و در نتیجه آن، با همه دشواریها و منازعات، یک نسل تحصیل کرده و آگاه وارد جامعه گردیدند که آرمانهای بزرگی برای توسعه کشور شان داشتند اما این آرمانها اکنون امکان تحقق یافتن ندارند. تمام ساختارهای دولت با آمدن طالبان فروپاشید و نیروی بشری افغانستان مجبور به مهاجرت گردیدند. رویکرد ایالات متحده امریکا پس از اگست ۲۰۲۱ فاقد یک دورنمای روشن و مشخص در قبال افغانستان بوده است. استمرار وضعیت موجود در افغانستان و نبود هویت سیاسی و مشروعیت بین المللی از یکسو و کنار آمدن برخی از کشورهای منطقه با سیاستهای طالبان از سوی دیگر جایگاه تاثیرگذار ایالات متحده امریکا در عرصه بین المللی را با پرسشهای زیادی مواجه میسازد. انتظار مردم افغانستان و به ویژه روشنفکران و فعالین سیاسی افغان از دولت جدید ایالات متحده این است تا موضعگیری مشخصی در قبال گروه حاکم در افغانستان ارایه نمایند.
بحران افغانستان هیچگاهی یک امر درونی نبوده و ریشههای گوناگون منطقوی دارد. به قدرت رسیدن طالبان نیز نمیتواند صرفن یک رویداد سیاسی در داخل مرزهای افغانستان باشد و این امر برای سایر گروههای افراطی الهامبخش تداوم نبرد با دولتهای مشروع در سرتاسر کشورهای فقیر و آسیبپذیر خواهد بود. ظهور هر گروه مسلح با ایدیولوژی افراطی نه تنها نظم سیاسی در کشورهای منطقه را برهم میزند بل، تاثیرات منفی روی امنیت و اقتصاد جهانی خواهد گذاشت که شامل مهاجرتهای گسترده، افزایش تولید و صدور مواد مخدر، قاچاق انسان، خرید و فروش اسلحه و افزایش حملات تروریستی میگردد. فقدان حضور ایالات متحده امریکا و نبود یک دولت مشروع در افغانستان به مثابه یکی از مهمترین کشورهای منطقه با داشتن ژیئوپولیتیک بسیار حیاتی، خلآ عظیمی را برای امنیت منطقه به وجود آورد که گروه های افراطی و دولتهای حامی آنها در تلاش پر کردن آن هستند.
حادثه تروریستی 11 سپتامبر نشان داد که سیاست حاشیه گزینی دولت امریکا تا چه حد میتواند دست گروه های افراطی را در سازماندهی حملات وحشتناک باز بگذارد و اکنون نیز خطر هر حمله ترویستی با هماهنگی گروه های ترویستی در افغانستان متصور است.
هم مردم افغانستان و هم ایالات متحده آمریکا، گروه طالبان را یک گروه عقبگرا، افراطی و غیر قابل اصلاح میدانند اما موضوع مهم این است که تا دولت جدید امریکا طالبان را نه با حرفهای شان بل، با عمل شان ببیند.
پرسش اساسی برای مردم افغانستان و مردم ایالات متحده امریکا این است که پاسخگو مرگ صدها هزار شهروند بیگناه افغان و هزاران سرباز امریکایی و ناتو کیست و بازدهی این همه خونریزی چی بوده است؟
دی- استراتیژیست بر مبنای شناخت لایههای اجتماعی افغانستان به این نظر است که دولت جدید ایالات متحده امریکا باید بداند که نه طالبان قابلیت تعامل و همکاری را دارند و نه گروههای که علیه طالبان به گونه پراکنده به حملات چریکی میپردازند از پایگاه اجتماعی برخوردار اند.
آنچه وضعیت افغانستان را پیچیدهتر میسازد سیاست بیطرفی ایالات متحده در قبال افغانستان است و این امر به کشورهای همسایه افغانستان جسارت عمل بیشتری داده است و هم طالبان و هم گروههای نظامی مخالف آن از کشورهای همسایه و منطقه تغذیه میشوند و اینجا است که نیاز شدیدی به موضعگیری شفاف دولت ایالات متحده در قبال افغانستان احساس میشود.
دولت جدید ایالات متحده آمریکا نیاز است تا هر نوع کمک به گروه طالبان را شفافسازی کند و از همه مهمتر این ضمانت را بدهد تا دارایی هایی ارزی و املاک تجاری دولت افغانستان که در آمریکا قرار دارد به هیچ عنوان در اختیار طالبان قرار نگیرد و از این داراییها صرفن یک دولت مشروع در افغانستان میتواند استفاده کند.
دی- استراتیژیست به عنوان یک نهاد اکادمیک متشکل از کادرهای برجسته افغان که شناخت عمیقی از لایههای اجتماعی افغانستان دارد به گونه بسیار دقیقی وضعیت افغانستان را زیر نظر دارد. این نهاد آمادگی دارد تا به دولت جدید ایالات متحده امریکا همکاری نموده و در صورت نیاز پیرامون ساختار سیاسی طالبان، اختلافات میان گروهی، تعامل طالبان با ایران و چین، نقض حقوق بشر از سوی طالبان و سایر موارد مرتبط، تحلیلها و مشاوره ارایه نماید. دی- استراتیژیست عمیقن بر این باور است که فشارهای سیاسی در روشنایی داشتن خط مشی برای تغییر وضعیت افغانستان نقش موثری خواهد داشت و تجربه تاریخی در نیم قرن اخیر در تاریخ افغانستان نشان داده است که حمله نظامی یک قدرت خارجی نه تنها باعث تحقق خواستها و مطالبات آن قدرت نمیگردد بلکه باعث زایش بحرانهای بزرگتر میگردد.
رویکرد ایالات متحده امریکا از سال 2001 تا سال 2021 فاقد یک دورنمای استراتیژیک پیرامون دولتسازی در افغانستان، فعالیت، تجهیز و سازماندهی گروههای ترویستی از خاک پاکستان علیه افغانستان و سرانجام ورود یک جانبه ایالات متحده امریکا در گفتوگوهای صلح دوحه بود. این رویکرد نشان میدهد که میزان شناخت سیاستگذاران امریکا از وضعیت منطقه به اندازه کافی کامل نبوده است و نیاز است تا اداره جدید در ایالات متحده امریکا نه تنها رویکرد انفعال در برابر گروه متجر طالبان را کنار بگذارد بلکه با ابزارهای فشار سیاسی در صدد بازنگری در موضع قبلی و سیاست کنونی اش باشد. گروه طالبان باید در برابر جامعه جهانی پاسخگو گردد و ایالات متحده امریکا ابزارهای سیاسی قابل توجهی در این باره دارد و میتواند تا عناصر افراطی و قدرتمند در میان این گروه و حلقات فاسد دولت قبلی را از دادن هرگونه امتیاز سیاسی و اقتصادی محروم نموده و از آنها مشروعیت زدایی نماید.
فقدان دولتهای مسوول در هر سوی جهان میتواند تا باعث استمرار منازعات گردیده و موجب بیثباتی سیاسی گردد به خصوص زمانیکه یک گروه ایدیولوژیک و افراطی به منابع و کمکهای خارجی دست پیدا میکند. دولت ایالات متحده امریکا باید پیرامون ارایه حمایت مالی به طالبان شفاف سازی نماید. آیا کمکهای که با دادن پول نقد هر هفته صورت میگیرد از کدام منبع تامین میشود؟ آیا این مبالغ، کمکهای بدون عوض دولت ایالات متحده امریکا است و یا از ذخایر ارزی و یا تجاری افغانستان تامین میشود؟ درک این موضوع و شفاف سازی هم برای مردم ایالات متحده امریکا و هم برای مردم افغانستان بسیار مهم بوده و میتواند به بسیاری از پرسشها و گمانهها در این مورد پایان بخشد.
نهاد دی- استراتیژیست متعهد است تا با آسیب شناسی بیست سال حضور ایالات متحده در افغانستان و فرصتها و چالشهای این حضور روشنگری نموده و به رویکرد ایالات متحده امریکا در قبال افغانستان با در نظر داشت دادههای میدانی و واقعی و با اجرایی کردن استراتیژیهای کارا در آینده همکاری نماید.
با احترام
بخش سیاسی نهاد دی- استراتیژیست